سودای سیمرغ
هیچ چیز سختتر از اون نیست که ببینی عزیزت تصمیم گرفته تنها باشه
حفظ خانواده
تجربههای بهروز شعیبی در کسوت کارگردانی یکی از دیگری متفاوتتر و ساختارمندتر است. شعیبی نشان داده از پس فیلمنامههای قوی و اصولی برمیآید و با ثبت سومین تجربۀ موفق خود، جایگاه خود را به عنوان کارگردانی شاخص و صاحب سبک تحکیم کرد. اعتیاد، زن و خانواده عناصری بودند که دارکوب را در قامت فیلمی اجتماعی عرضه کند؛ ژانری اجتماعی که در آن خبری از گروکشیهای سیاسیحکومتی و هیاهوهای دور از متن نیست، حال آنکه همواره این ژانر بهانهای دم دست برای چنان گروکشیهایی بوده. مسئله بهسرعت برای مخاطب ترسیم و دغدغه میشود و در ادامه با پرداختی منصفانه، فضا را آمادۀ کشمکشی عمیق میکند. در پایان فیلم نیز با شکلی مناسب مسئله را حل میکند و امید به آینده و حفظ اساس خانواده در آن قوت خود را نشان میدهد.
خلاف آنچه مورد انتظار فیلمهایی با موضوع اعتیاد و طلاق است، اینجا نمایش سیاهیها صرفاً در خدمت فضاسازی و شخصیتپردازی فیلم است و به مرزهای سیاهنمایی نزدیک نمیشود. هرچند در نمایش عمومی، رعایت محدودیت سنی از ملزومات فیلم است. فقر، اعتیاد و فحشا از یک سو و ثبات، ثروت و مکنت از سویی دیگر، وسیلۀ برخورد شعاری و صدور بیانیه نمیشود. هر چیزی از این قبیل در اختیار ساختار قوی فیلم و استعمالش در جهت پیشبرد جریان اصلی آن است. سهم شخصیت اول بهکمال به بازیگر خاصی تعلق نمیگیرد و این از دشواریهای فیلمنامه است که هیچکدام از سه بازیگر اصلی بیرون از محدودۀ مشخص خود نیستند. هنر بازیگردانی شعیبی اینجاست که خود را نشان میدهد. تعدد بازیگران و لوکیشنها ما را در تعقیب خط داستانی گیج نمیکند. قصههای فرعی نیز به کمک تنه اصلی میآیند و نه بیسرانجام رها میشوند و نه قالب بر قصه.
توجه آسیبشناسانه و غیرکلیشهای به بلای خانمانسوز اعتیاد و پیامدهایش و لایههای فراموششدۀ اجتماع با دوربینی منصف و بیحاشیه، از مزایای فیلم است. زنی که میتوانست همسر، فرزند و زندگی برقراری داشته باشد، با گرفتار کردن خود در دام اعتیاد همه را از دست داده و اکنون در پی احقاق از دست رفتههاست. بازی تحسینبرانگیز سارا بهرامی در نقش مهسای معتاد در القای این فضا بسیار مؤثر است. حس مادرانه و ترحم به وضعیت کنونیاش و یادآوری جفای او در حق خود و خانوادهاش، قضاوتی دوگانه به انسان میدهد که حل کردنش بهسادگی امکانپذیر نیست.
حفظ بنیان خانواده و تلاش زوجین برای پایداری آن در کنار محبت دوطرفه، دارکوب را در این ساحت شاخص میکند. بازی متفاوت مهناز افشار در نقش نامادریِ مطیعِ همسر، کمک بزرگی به آرامگیری تنشهای پیشآمده میکند. نیلوفر اهل پرخاش و فرار نیست، بهعکس اوست که مدام در پی حل مسئله و یافتن راه حل است. شعیبی اینبار هم زنی را به نمایش میگذارد که همچون دهلیز، خانوادهدوست و ساعی در استحکام اساس خانواده است. نکتۀ منفی فیلم شاید بیتوجهی به فرزندآوری باشد که فرزند نیاوردن نامادری به خاطر دخترکشان را از علامت سؤالهای بیپاسخ داستان کرده است. بهروز شعیبی با دارکوب نشان داد جسارت ورود به تجربههای متفاوت و سربلند بیرون آمدن از آن را دارد و او را به خاطر چنین روحیه و فیلمهایی باید ستود.