سودای سیمرغ
مینو زنی ۴۵ ساله و موفق است که در شب سال نو دچار حادثه ای دلخراش می شود.
بازگشت زنانه
منیژه حکمت کمکار در مقام کارگردان، در جاده قدیم موضوعی خاص با پرداختی مناسب را به روی پرده برده که در حد و اندازههای خودش کمنقص دیده میشود. موضوع تجاوز اغلب با خط قرمزی بودنش، بر لبۀ افراط پیش میرود؛ چه در مقصود نهایی طرح این موضوع، چه در حدود نمایشیاش. کارگردان قصه را میان خانواده و به درون خلوت جهان زنی موفق، مدیر و منضبط برده و با نمایش علمی روند روانی تأثیرات پدیدۀ تجاوز بر قربانی آن، بهدرستی از زاویۀ خانوادگی به نمایشش میپردازد و از سیاهنماییهای جاری سینمایی اینگونه موضوعات در جاده قدیم خبری نیست. اینجا دیگر موضوع پلیسی نیست و از این بابت که قصه جهان خانوادهای با نشانههای تقریباً سنتی را نمایش میدهد قابل توجه است.
انتخاب مهتاب کرامتی و بازی قابل پذیرش او در نقش اول فیلم، از وجوه مثبت کار است. هرچند خسرو بیروح و بینسبت در نقش خود ظاهر میشود. موسیقی متن در القای حس بیم و اضطراب اجتنابناپذیر پس از حادثه مؤثر است. بهتر بود تدوین اینچنین پایبند فیلمنامه نبود و بیشتر در تگاپوی حفظ ضرباهنگ بود. قصه میتوانست عمیقتر روایت شود و قصههای فرعی به آن کمک کند. اما قصههای فرعی در همان سطح باقی میمانند و ماجرای اصلی نیز تا حدودی کمکشش روایت میشود. از وجوه منفی فیلم میتوان به غلظت نمایش زنان در قاب سینما اشاره کرد که هم این رذیله، نیز موضوع تجاوز، رعایت قید سنی در نمایش عمومی فیلم را الزامی میکند.
مسلماً نکتۀ شاخص فیلم همان نمایش اصولی سیر قهقرایی پدیدۀ شوم تجاوز بر قربانی آن است. این نمایش البته با امید به آینده و حمایت همسر همراه است. دیگر اینکه رگههای جهان فمینیستی که از کارگردانی زن نامنتظَر نیست، در فیلم هیچ آشکار نیست و نگاه منصفانۀ سازندهاش به موضوع زن خانواده، شایستۀ تحسین است. جاده قدیم در مقام مقایسه با فیلمهای همنوعش در مجموع امتیاز مثبتی دارد و با زدودن نکات منفیاش، به فیلم بهتری بدل هم خواهد شد.