برخورد نزدیک از نوع سوم
میثم (جواد عزتی) جوانی است که کتابی منتشر نشده در ارتباط با ازدواج موقت و فشارهای جنسی جوانان دارد و .....
در مدت معلوم روایت جوان درسناخواندهای است که دغدغۀ مسائل جنسیِ جوانان در جامعه را دارد. تحقیقاتی در این راستا انجام داده است و کتابی در موضوع ازدواج موقت به عنوان راهکار این معضل جامعه نگارش کرده. فیلم روایت مشکلات و نگاه افراد مختلف جامعه به او و کتابش است. در مدت معلوم خط قرمزی جدی را زیر ذرهبین برده؛ خط قرمزی هم از سوی مردم و هم از دیدگاه مذهبی. گویی کارگردان با انتخاب این موضوع حساس برای ساخت قصد داشته بندبازی کند.
کارگردان در این فیلم نشان میدهد باید به مشکلات جوانان و ارتباطات آنها با یکدیگر توجه کرد و برای آن راه حل ارائه داد. میثم (جواد عزتی) تمام فکر و ذکر خود را بر این موضوع گذاشته و به صورت تجربی این مشکلات را بررسی و تحلیل میکند و راه حل آن را ازدواج موقت میداند. اما مسئولان برای چاپ کتابِ میثم، یا این نیازها را نادیده میگیرند و میگویند مسئلۀ اصلی جوانان فوتبال و انرژی هستهای است، یا اینکه این نیازها را بد میدانند و به جای راه حل، میخواهند صورت مسئله را پاک کنند و به جوانها در پاسخ به نیازهایشان میگویند سرکه بخورید!
سعید (هومن سیدی)، همخانۀ میثم، جوان بیخیالی است که رابطهای با دختری به نام صنم داشته و بعد از اتفاقی هر دو تصمیم میگیرند در اوج علاقه از یکدیگر جدا شوند و عشقشان را قربانی کنند. سعید به این جهت خود را به بیخیالی زده و به مواد مخدر پناه آورده تا گذشته و نیازی را که به ارتباط عاطفی دارد نادیده بگیرد. در واقع فیلم دو تیپ بیش از حد نگران (میثم) و بیش از حد بیخیال و سرکوبگر (سعید) را نشان میدهد تا حدود طیف جوانها را مشخص کرده باشد که جوانان طیفی بین این دو حد هستند.
مسئلۀ ازدواج موقت مبحثی است که باید با دیدی درست مورد نقد و بررسی قرار بگیرد و به صرف احساسات نباید با برچسبهای احساسی یا سیاهآلود از بررسی و نگاه منتقدانه فرار کرد که این مسئله در مقالهای به طور مناسب شرح داده خواهد شد انشاءالله.
فیلم از نظر فنی فیلم ضعیفی بود و کادربندیها و فیلمبرداری سطحی از حداقل سینما نیز پایینتر بود. تدوین آن نیز صحنههای اضافه و مشکلات فنی دیگری نیز داشت، اما ضربهای را که تصویرِ بیکیفیت و ناشیانۀ فیلمبردار بر بدنۀ فیلم زده بود نمیتوان در میزان فروش و نگاه مخاطب به فیلم نادیده گرفت.